بوى هل

دو روزه که صدايى در کار نيست،شده‌ام تصوير خالى.
خيلى سخته و خنده دار،ارتباطات تلفنيم که صفره ،تو خونه هم که بايد يا در گوشى حرف بزنم،يا با دست و پا و صورت…
تو رو خدا مى‌بينين ؟ دم عيدى دوستت هم اومده باشه پيشت نتونى دو کلمه باهاش حرف بزنى.
رايان هم که گمونم خيلى شاکيه،نميفهمه چرا صداى مامانى در نمياد.
ولى همينه که هست،کارى رو که ميتونيم انجام ميديم،با دوسم داريم شيرينى عيد مى‌پزيم،برشتوک و قطاب!
خيلى هيجان داره!!!
مى خوايم بوى عيد رو هر جورى هست بياريم،شروعش با بوى هل و آرد نخود‌چى…

3 نظر:

Blogger Shirin ‡...

اي واي صدات چي شده؟

Sunday, March 19, 2006 12:52:00 PM  
Anonymous Anonymous ‡...

gerefte!

Sunday, March 19, 2006 1:29:00 PM  
Blogger Shirin ‡...

بگذار دختر من بياد , بشه عروست آنوقت اگه بگيره ما خوشحال ميشيم.

Sunday, March 19, 2006 9:22:00 PM  

Post a Comment

دیروز و امروز من