ما،، ما، ما، ما…

حالا وقتى مامى رو مى‌خو‌اد لباش رو جمع ميکنه و پشت سر هم مى‌گه:
ما،، ما، ما، ما…
دل و دين از دست ميدم و هر چى دستمه زمين مى‌ذارم ،خودم رو مى‌رسونم براى دادن سرويس و در عين حال براى هزارمين بار فکر ميکنم که بايد خودم رو کنترل کنم ،مبادا لوس بشه.
نمى‌دونستم که لوس کردن بچه يعنى انتخاب گزينه‌ى آسون در زندگى ،اينو از اوّلين روزهاى زندگى رايان نرم نرمک فهميدم،وقتى که حاضر بودم و لذت مى‌بردم که ساعتها کوچولوى تازه از تخم در اومده‌ام رو تو آغوشم نگه دارم تا با آرامش خيال بخوابه و آب تو دلش تکون نخوره،ولى اين ميشه شروع وابستگى ها و عاداتى که بعد ها اسمش مى‌شه« لوسى» و اصلاحش ميشه کار حضرت فيل!
با تمام اين حرفها گاهى فقط هوس ميکنم کوچولوى غرغروروم رو لوس کنم،و به خودم ميگم اين‌ها به جاى تمام لحظاتى که مامان‌بزرگ‌ها و بابابزرگ‌هاش ،خاله و دايى و عمو و عمه‌اش اگه بودن لوسش ميکردن.اونوقت نمى‌دونين چقدر دلم خنک مى شه!!!

4 نظر:

Anonymous Anonymous ‡...

kheily ghalame shiriny dary :-)

Sunday, April 02, 2006 7:55:00 PM  
Anonymous Anonymous ‡...

vayyy
elooli
man ke rasaman sahme khodamo bet vagozar mikonama,loosesh kon,hooraaaaaaaa!
vayyy
cheghad naze vaghti ke ba zoor khodesho mikeshe roo zamin!eli divoonash shodam,filmo didam!

Monday, April 03, 2006 5:28:00 PM  
Anonymous Anonymous ‡...

Hengameh:
Eli jun mordam barAye oon sedAye nafas zadanesh mogheiy ke khodesho mikeshe.....hezar ta jigh zadam barAsh(to ke mituni tasavor koni,na??!!!!!).man Ryano mikhAm!

Tuesday, April 04, 2006 3:52:00 AM  
Blogger الى ‡...

tabestoon nazdike,dige bAiad beri vAseh visa chon ryan ham khaale hengi mikhAd...

Tuesday, April 04, 2006 8:26:00 PM  

Post a Comment

دیروز و امروز من