پارسال امروز…

خسته و منتظر بوديم و قرار بود که فردا از راه برسه،ولى هيچ نشانى از آمدنش نبود،
خوابيدن هم ديگه سخت شده بود،نشستن هم سخت بود،نفس کشيدن هم…ولى يه شيرينى و لذتى حتى تو همين خستگيها بود،که ياد آوريش سر خوشم ميکنه،فقط سخت دلتنگ ديدارش بودم
آخه کيه، چيه، چه شکليه؟

3 نظر:

Anonymous Anonymous ‡...

حس می کنم چن وقته دل و دماغ نداری... پ

Sunday, June 25, 2006 8:23:00 AM  
Blogger الى ‡...

CHAND VAGHTE VAGHT NADAARAM,RAYAN POR TAVAGHO' SHODEH HESAABI!

Sunday, June 25, 2006 11:52:00 AM  
Blogger یاسمن ‡...

تولدش مبارک

Thursday, June 29, 2006 12:32:00 PM  

Post a Comment

دیروز و امروز من