نق هاى يه مامان برف زده!

برف مى‌بارد به روى خار و خارا‌سنگ،کوهها خاموش درّه‌ها دلتنگ…
اينجا ولى برف ميباره از نوع شمپينيش! طوفان برف برپاست،از اون برفهاى نرمالو‌ى بچگى يا آرام و دلگيرنده به سبک« آرش کمانگير »نيست.
نوع جديديه از برف،پُر، ريز و سوار بر دوش باد سرگردونى که مى‌تازونه…
همه جا تعطيله،تعطيليى که براى من بى معناست و تازه لجم رو هم در مياره،چون پسرکم از توى خونه موندن کسل ميشه،امروز بايد بازى‌هاى جديدى اختراع کنيم،بازيهاى جديدى که توش برف نداشته باشه…
آخ…اى کاش ميشد با اين همه برف يه آدم برفى درست کرد،کاش اين برفها به هم ميچسبيدن و هوا اينقدر سرد نبود!

1 نظر:

Anonymous Anonymous ‡...

ما یه دوستی داشتیم که اسمش یاسی بود، دکتر ابداع بازی های جدید بود، اما یه چن وقتی اه که دوستان خارج رفته ازش خبری ندارن. شاید اون بتونه تو اختراع بازی های جدید کمک ات کنه. ص

Thursday, February 15, 2007 1:31:00 AM  

Post a Comment

دیروز و امروز من