کوارتر
يه موقعى مامانم با ذوق تعريف ميکرد که وقتى من حدود سنى رايان بودم و اين ور آب، توى مال و خيابون بعضى مردم يه کوارتر (۲۵ سنتى) ميدادن دستم که معنيش اين بوده که بچّتون خوشکل و بانمکه يا به قول اينا کيوته! دفعهى اوّل که مامان از اين رسم بيخبر بوده، ناراحت شده که مگه ما چمونه؟ ولى وقتى فهميده جريان چيه نيشش باز شده!خلاصه مامان از صدقهى سر من لاندريها کرد با اون ۲۵سنتى ها!!!
من وقتى اومدم اينجا يه کم از مردم پرسيدم که اينجا همچين چيزى رسمه؟ ملت گفتن نه والّا !
امروز توى مال يه پيرمرد نود سالهى گوگولى دست کرد جيبش و به پسرم يه کوارتر داد، منم در کمال مسرّت ازش تشکّر کردم و نتيجه گرفتم که پسرم هم مثه خودم کيوته!!!
چسبيد خيلى خلاصه…
من وقتى اومدم اينجا يه کم از مردم پرسيدم که اينجا همچين چيزى رسمه؟ ملت گفتن نه والّا !
امروز توى مال يه پيرمرد نود سالهى گوگولى دست کرد جيبش و به پسرم يه کوارتر داد، منم در کمال مسرّت ازش تشکّر کردم و نتيجه گرفتم که پسرم هم مثه خودم کيوته!!!
چسبيد خيلى خلاصه…
3 نظر:
مااشالله
خیلی از این داستان خوشم اومد قربون این مادر و پسر خوشمزه و کیوت
مگه شک داشتی آبجی!!!!! پ
Post a Comment
دیروز و امروز من