معجون

سحرى داره صداى اين ساز، که منو ميبره اون بالا بالاها، ديوانه ميشم، نقطه ميشم، جوونک ميشم، فرياد ميشم،داغ ميشم، يخ ميشم…
رفيق بيا، با اون معجون سيم و چوب و انگشتان جادوييت، بيا که سالهاست که صداى سه‌تارت آرزو شده در اين دل کوچک هميشه بيقرارم…

0 نظر:

Post a Comment

دیروز و امروز من