
نود روز گذشت بدون تو ، خالی درونم هر روز خالی تر میشود بدون تو، دروغ میگویند که زمان مرحم است بر زخم دل، زخم دل ما را که انگار بیشتر نمک میپاشند هر روز. دلم برای شنیدن صبح گاهانه صدایت تنگ شده و سوال همیشگیت که <<خواب بودی؟>> دلم برای بودنت آنسوی دنیا تنگ شده و قول و قرارمان برای کندن زمین و بهم رسیدن. دلم برای لودگی های گاه بیگاهت برای خنده هایت، برای چشمهایت، تنگ شده . دلم تنگ شده , خالی شده ، رفته شده، ساییده شده، نقطه شده، هیچ شده...
3 نظر:
نود روز گذشت ؟ آه... آه
shayad ham 990 rooz... nemidoonam...
delam......
Post a Comment
دیروز و امروز من