الو؟
کمى خسته ام، کمى بىحوصله.
پسرکم، همچنان تب ميکنه.
امروز انگار انرژى طبيعت يک جايى گير افتاده بود که رويى نه به من نشان داد و نه به رفيق چند ايالت آنسوترم، که صبح دير رفت سر کار و عصر هم زود فلنگ رو بست!
کاش اين تب لعنتى، دست از سر گنجشکک ما بر داره…
دلم براى مامانجون تنگ شده و اين خط لعنتى انگار خرابه که هيچکس آنطرف گوشى رو بر نميداره.
پسرکم، همچنان تب ميکنه.
امروز انگار انرژى طبيعت يک جايى گير افتاده بود که رويى نه به من نشان داد و نه به رفيق چند ايالت آنسوترم، که صبح دير رفت سر کار و عصر هم زود فلنگ رو بست!
کاش اين تب لعنتى، دست از سر گنجشکک ما بر داره…
دلم براى مامانجون تنگ شده و اين خط لعنتى انگار خرابه که هيچکس آنطرف گوشى رو بر نميداره.
3 نظر:
گنجشک هم زود خوب می شه
خستگی تو هم بر طرف می شه...
خدا انرژی خودت و رفیقت رو زیاد کنه که تو مهمون داری و مهمون رییس!
"رفیق فلنگ بسته"
دیدی بردیم ؟
Post a Comment
دیروز و امروز من