.

رنگ و رنگ‌و رنگ…
اين طبيعت وقت شناس شروع کرده به ارايه‌ى پاييز، چند روزيه که ميون يه عالم سبزى سر و کله ى نارنجى و زرد و قرمز پيدا شده.

ديروز رايان وقتى نشسته بودم تا براى بستن بند کفشش کمکش کنم، کليپس هاى کوچيکى که به سرم زده بودم رو از موهام باز کرد و دو دستى تقديم دختر همسايه کرد!
اون هم رفت پشت پاهاى مامانش قايم شد، رايان هم با يه لبخند گشاد گفت، بيا مامى گل سرت رو پس بگير!
يه جور خوبى مهربون و بى خياله که دلم ميخواد همينطور بمونه.

2 نظر:

Blogger Unknown ‡...

kheili bahale :))

Tuesday, September 29, 2009 12:14:00 AM  
Blogger azin ‡...

kash hadaghal ta eid hamintor bemune...:)

Wednesday, September 30, 2009 4:11:00 PM  

Post a Comment

دیروز و امروز من