پسرک عاشق هيولا است و روح و هر چى چيز ترسناکه، مدام از خودش صداهاى اجق وجق ترسناک درمياره.
تو اتاق داريم با هم بازى ميکنيم ، هواپيما شده و داره همه جا رو بمبارون ميکنه هيولاها رو هم هى تار و مار ميکنه، مى‌خوام کمى آروم بگيره ماژيک رو برميدارم و اسمش رو مينويسم، ميگم بيا باهم بنويسيم
R..
Y...
A...
N
ميشه چى؟
نگاه پر از شيطنتش رو ميدوزه به چشمام و با يه خنده‌ى کج گوشه ى لبش در حالى که سعى ميکنه لحنش ترسناک باشه، ميگه
:GOUST
…هواپيما ميشم و ميرم به جنگ هيولاها…

1 نظر:

Anonymous رضا ‡...

یکی از مهمترین چیزایی که از بچگی خودم میس می‌کنم همین جنگ با هیولاها و روح بازی هست :) ... عکس جدید داری از پسرک؟

Saturday, May 30, 2009 3:04:00 AM  

Post a Comment

دیروز و امروز من