فضاى جديد


بابا احمد بهش راه رفتن ياد ميدن،روز اوّل يه walker واسش خريدن و دست به کار تمرين شدن،هر توانايى جديدى سريعا گزارش ميشه و بايد براى بازبينى و تحويل خودمونو معرّفى کنيم!
پسرکمون شديدا سرخوشه، هر صبح که چشم باز مى‌کنه انگار از نو هيجان زده‌ى حضور عشّاقش ميشه!
جديدا رقّاصى پيشه کرده!
مامان فاطى سعى داره سيستم خواب فسقل رو که بعد از مريضيهاش حسابى بهم ريخته درست کنه، و دوباره با پستونک دوستش کنه ،آروم آروم و با دقت.
من شادم و انگار سبکم اين روز ها،يه سبکى خوب.
دديش هم که عزيزه و گل سر سبد!

4 نظر:

Blogger الى ‡...

jAie shomA hA khAli tar az hamishas...

Wednesday, July 19, 2006 5:20:00 PM  
Anonymous Anonymous ‡...

elham joon,

what a nice photo. I am so happy for you and your happiness

Friday, July 21, 2006 1:58:00 AM  
Anonymous Anonymous ‡...

okheyyy!

Saturday, July 22, 2006 7:30:00 AM  
Blogger الى ‡...

Thanks negAr!

Saturday, July 22, 2006 6:02:00 PM  

Post a Comment

دیروز و امروز من