فضاى جديد
بابا احمد بهش راه رفتن ياد ميدن،روز اوّل يه walker واسش خريدن و دست به کار تمرين شدن،هر توانايى جديدى سريعا گزارش ميشه و بايد براى بازبينى و تحويل خودمونو معرّفى کنيم!
پسرکمون شديدا سرخوشه، هر صبح که چشم باز مىکنه انگار از نو هيجان زدهى حضور عشّاقش ميشه!
جديدا رقّاصى پيشه کرده!
مامان فاطى سعى داره سيستم خواب فسقل رو که بعد از مريضيهاش حسابى بهم ريخته درست کنه، و دوباره با پستونک دوستش کنه ،آروم آروم و با دقت.
من شادم و انگار سبکم اين روز ها،يه سبکى خوب.
دديش هم که عزيزه و گل سر سبد!
4 نظر:
jAie shomA hA khAli tar az hamishas...
elham joon,
what a nice photo. I am so happy for you and your happiness
okheyyy!
Thanks negAr!
Post a Comment
دیروز و امروز من