ثبت هيجان!

هيجان ناشى از بازى قايم باشک، در چشم و دل و صداى رايان موج ميزد، وقتى ديشب سه تايى براى اولين بار قايم باشک بازى کرديم.
مسخره اس که زودتر به ذهنمون نرسيده بود، ولى خوبيش اين بود که حالا که درست ميفهمه، اين بازى براش کاملا جديد بود. نيم ساعت اين هيجان در اوج بود، چشم گذاشتن و شمردن به سبک خودش و فرياد از ته گلو وقتى پيدامون ميکرد من رو هم به هيجان آورده بود، شده بودم پنج، شش ساله و از اينکه فکر ميکردم الانه که محل اختفام رو پيدا کنن اين پدر و پسر، قلبم تاپ تاپ ميکرد، خلاصه که ديشب شبى بود که بايد ثبت ميشد اينجا…

1 نظر:

Anonymous Anonymous ‡...

ای ول
ای ول
:)

Thursday, November 22, 2007 5:13:00 AM  

Post a Comment

دیروز و امروز من