ناگهان چقدر زود دير ميشود…
بايد برم «آينه هاى ناگهان»م را از ميون کارتنهاى باز نشده اسباب کشى پيدا کنم و اين بغض در گلو مونده رو خالى کنم ميون صفحاتى که بوى نوجوانى و ديوانگى و عاشقيهام رو ميده…
ناگهان چقدر زود دير ميشود…
ناگهان چقدر زود دير ميشود…
3 نظر:
oomadam baraye to be yade khaterahaye oon salha ke sherhaye gheisare amin pour ham jozyi az oona bud barat faghat benevisam "nagahan cheghadr zud dir mishavad" ke didam to zudtar neveshti...
raftam tuye halo havaye oon ruza...
man ham...
خدایش بیامرزد
Post a Comment
دیروز و امروز من