دیروز و امروز من
این روز ها قاچاقی انگار بهم سر میزنی، یادم نمیاد خوابت رو دیده باشم ولی حس میکنم نرمی گونه ات رو همین پریروز حس کرده ام یعنی این حس شدیدا نزدیک و واقعیه، جوری که دلم قرصه به بودنت. ممنون که هستی برادر جان حالا گیریم قاچاقی و ناپیدا.
نوشته شده توسط الی. ساعت
Wednesday, July 11, 2012
0 نظر:
Post a Comment
دیروز و امروز من
Contributors
الی
الى
ايران
Boston
آخرین نوشته ها
حقیقت اینست که سخت دلتنگت هستم. جولای آمده دوباره ...
خوب من امسال خواستم و تلاش کردم که با تولدم دوست ب...
چهل روز بعد از مامان جون
حال من بی تو، ابر سیاه و سنگین ، سنگین از دلتنگی. ...
پسرک با نمک شده بدون دندون های جلویی، دوست دارم ح...
غم رو جایگزین میکنم با قهقهه، با آهنگ بلند و رقص. ...
ایناها ، این میدان شما.از نقطه ی "ای " که پیاده شد...
مامان جون
ته
از اسرار یگانه بودنت ...
خانه های دوستان
هنگامه
شیرینک
*قاصدک
آلوچه خانوم
ʃedaɪ æʃnaɪ
Free counter
0 نظر:
Post a Comment
دیروز و امروز من