فرّاش




خاله‌اش هم تو همين سن و سال يه عکس دلضعفه آور با جارو‌برقى داره که من مدّتهاست نديده امش، نه عکس رو نه آدم توش رو که چشاش گرده و برق ميزنه و مامانجون بوشهرى نگاش که بهش ميافتاد ميگفت:« قربون چشاى شُکاليت* برم…»
*شُکال=آهو

9 نظر:

Anonymous Anonymous ‡...

ما رم دل ضعفه دادی ...رفیق
فائزه

Thursday, February 21, 2008 3:21:00 PM  
Anonymous Anonymous ‡...

Joon,,,che ghadr ghadesh boland shodeh in Farrash,,,

Thursday, February 21, 2008 7:58:00 PM  
Anonymous Anonymous ‡...

ای ول :-)

Friday, February 22, 2008 2:10:00 AM  
Anonymous Anonymous ‡...

وای! پسرمون چقدر قدش بلند شده.

Friday, February 22, 2008 12:45:00 PM  
Anonymous Anonymous ‡...

دست خاله شيرين درد نكنه عجب فرشى براش خريده

Friday, February 22, 2008 5:33:00 PM  
Anonymous Anonymous ‡...

دِ خوب چون قدش بلند شده مامان به ذهنش رسیده که خاله اش هم یه عکس همین طوری داره دیگه

Friday, February 22, 2008 11:45:00 PM  
Anonymous Anonymous ‡...

parde khub rafte be zire takht...khanome honarmand :)
faezeh

Saturday, February 23, 2008 9:56:00 AM  
Anonymous Anonymous ‡...

پیانوشو نگاه کن فسقلی رو
:):)
چیزی هم می زنه؟

Saturday, February 23, 2008 11:19:00 AM  
Blogger الى ‡...

آره، خودم هم تازه فهميده‌ام که قد کشيده!
پيانو هم ميزنه محمد جون فقط اسم قطعاتى که ميزنه بعدها منتشر خواهد شد!
فايى جون، حالا پول نداشتيم دامن تخت بخريم بايد تو رومون بيارى؟!!!!

Saturday, February 23, 2008 2:48:00 PM  

Post a Comment

دیروز و امروز من