هفت سين و اوسّاى ما!
سيب هفت سين رو خورد، اسفند ها رو حوالهى تنگ ماهى ها کرد و سه تا سنجد هم روش!
آينه رو برداشت و با هيجان لبخند گشادش رو توش بررسى کرد و خودش رو صدا زد،
شب هم که بازيش گرفته بود، يکى دوتا شمع ها رو شوت کرد اينور و اونور…
حالا يه ميز پنج سيناى داريم و گمونم نزديک يک هفتهاى که نگهش داريم، تا سيزده چند تا سين برامون باقى ميمونه؟
آينه رو برداشت و با هيجان لبخند گشادش رو توش بررسى کرد و خودش رو صدا زد،
شب هم که بازيش گرفته بود، يکى دوتا شمع ها رو شوت کرد اينور و اونور…
حالا يه ميز پنج سيناى داريم و گمونم نزديک يک هفتهاى که نگهش داريم، تا سيزده چند تا سين برامون باقى ميمونه؟
4 نظر:
:))))))))))
هفت سين ما هم پر پر شد رفت.سير رفت توى ماهيچه باقالى پلو.سيب رفت تو خورشت سيب و آلو . سبزه هم رفت توى سطل آشغال
yani AshegheshamA:))
az oon khandash tu oon aksi ke ferestadi malume che balayie........
Post a Comment
دیروز و امروز من