عکاس باشى!




عکاسى که شغلشه!
تازگى ها ولى، دوربين رو روى حالت خودکار تنظيم ميکنه و ميذاره رو ميز، دکمه رو فشار ميده و خودش رو با عجله و هيجان پرت ميکنه روى مبلو هى ميگه: چـيييييييييييييييييييييييييييييييييييز! تا فلاش بزنه!، نتيجه‌اش ميشه هزار تا عکس از خودش و ما و در و ديوار، که« آس» هاش! رو اينجا ميبينين!

4 نظر:

Anonymous Anonymous ‡...

آخ آخ اين بچه خواهر منم كه آمده بود ،هزار تا عكس از منو گولك بدبخت آنداخت كه فقط دماغمون توش معلوم بود!تازه همه اين عكس هاى كج و كوله را برد ايران به فاميل نشون داد. كلى ذوغ ميكرد كه تيليك تيليك ازتون عكس ميگيرم!تازه توى رستوران از مردم بدبخت هم ميگرفت ، از ما هى معذرت خواهى از پسرك هى عكس انداختن

Saturday, March 01, 2008 4:13:00 PM  
Anonymous Anonymous ‡...

halaaketam khaaleh...boos boos...fk

Saturday, March 01, 2008 4:35:00 PM  
Blogger هنگامه ‡...

عزیزم جه کارایی میکنه............... چه بزرگ شده....از طرف من محکم محکم ماچش کن

Sunday, March 02, 2008 3:55:00 PM  
Anonymous Anonymous ‡...

چه پسر بزرگي داري الي جونم...ازبزرگيش احساس پيري كردم..براي مرگ جوانم براي ماندن پير
مهرداد

Tuesday, March 04, 2008 11:44:00 AM  

Post a Comment

دیروز و امروز من