توی ماشین نشسته ایم ، میریم دندانپزشکی برای پسرک . دوتایی بازی کلمات میکنیم و حرف میزنیم کمی که ساکت میشیم رادیو رو روشن میکنم مطابق انتظار داره از بچه های دبستان کنتیکت میگه ، صداش رو کم میکنم پسرک ولی موج رو گرفته میگه:  مامی من دلم خیلی برای گریس میسوزه. میگم گریس که؟ میگه یکی از بچه هایی که اون آدم دیوانه کشته . دیروز پرزیدنت اوباما اسم همشونو گفت...میگه: مامی ماماناشون حتما خیلی گریه میکنن، نه؟ میگم آره مامی، خیلی. میگه مامی من اگه تو اون مدرسه بودم تو حتما میتونستی منو تو فایر استیشن پیدا کنی. بعد با یه دنیا عشق میگه:
Momy, you are the best thing that ever happened to me...